۰۹ فروردين ۹۶ ، ۰۱:۰۶
درنا
بسم الله الرحمن الرحیم
سال 91 بود و من ترم پنج لیسانس بودم، سخنران آخر صبحتش، نمیدونم شایدم وسط صحبتش از یه پرنده ای صحبت کرد که صدای خوبی نداره ولی عاشق بارونه، بارون که میباره از سر شوق شروع میکنه به خوندن آواز، صداش خوب نیست ولی میخونه، خدایا ما هم صدای قشنگی نداریم ولی با همین صدا تو رو میخونیم و باهات حرف میزنیم، با دست لرزون اسمت رو مینویسیم و در شروع کارهامون از تو مدد میخوایم:
"به نامت و به یادت" :*
پ.ن: از اون ماجرا خیلی گذشته و شاید من دقیق بیانش نکردم ولی مطمئنم که درنا صدای خوبی نداشت و آواز میخوند