شهر من گم شده است

پشت دریا شهری است، قایقی باید ساخت

شهر من گم شده است

پشت دریا شهری است، قایقی باید ساخت

درباره بلاگ
شهر من گم شده است

توی این عصری که مردم با وجود فضاهای مجازی و دسترسی همه به اونها احساس عکاس بودن، نویسنده بودن و روشنفکر بودن دارن، دست به قلم بردن من نه تنها چیزی رو از این دنیا کم نمی‌کنه بل کم زیاد هم کرد!
.
.
.
اینجا حکم خط خطی‌های یک دختر بچه سه، چهار ساله را دارد؛ شاید هم روزی ونگوکی، پیکاسویی، چیزی از آب درآمد.

آخرین مطالب

۲ مطلب در آبان ۱۳۹۶ ثبت شده است

۰۶ آبان ۹۶ ، ۲۲:۰۳

شناخت

هی شروع میکنم به نوشتن و هی پاکشان میکنم، هم میخواهم بنویسم و هم نمیخواهم بگویم، یعنی گفتنش دردی را دوا نمیکند!

همین قدر بگویم که تغییر کردم، تغییری که برایم خوشایند نیست و آزارم میدهد، توجهم به چیزهایی جلب شده که قبلا برایم اهمیتی نداشتند؛ اینکه شناختی از خود داشته باشی و بگویی که مثلا من فلان طور نیستم، فلان چیز برایم مهم نیست و بعدا درست همان زمانی که وقت محک زدن خودت است ببینی که اتفاقا بسیار هم فلان طور هستی، خیلی بد است، افتضاح است. دوست داری روی خودت بالا بیاوری...

راستی چرا ما قدر چیزهای ارزشمندمان را نمیدانیم؟!

۰۱ آبان ۹۶ ، ۲۰:۲۶

داستان این روزها

همیشه تا یک کار خیلی مهمی داشتم ارتباطم با آدما کم میشد؛ مثلا موقعی که داشتم برای کنکور ارشد میخوندم، خیلی ارتباط محدودی داشتم با دوستام که بیشترش هم به خاطر معرفت اونها بود نه من؛ اونها بودن که از من سراغ میگرفتن، الان هم به خاطر این پایان نامه عزیزم که در طی گذشت دوران داره ازش بدم میاد (شما دعا کنید اون علاقه اولیه برگرده) نمیتونم با کسی در ارتباط باشم و فکر میکنم بقیه فکر میکنن به خاطر اینکه ازدواج کردم فرامششون کردم، در صورتیکه اصلا اینطوری نیست. خدا رو شکر نه همسرم آدمیه که بخواد من ارتباطاتم رو کم کنم و نه من اونقدرها درگیر زندگی مشترک شدم که بقیه رو از یاد برده باشم. ولی همیشه میگم نکنه فکر کنن من به خاطر ازدواج اونها رو فراموش کردم، نکنه...

"بارالها به من جنبه تنظیم روابط بده! آمین"