صندلی خیال
از میان فیلمهایی که از نیمه دوم سال به بعد دیده ام؛ به نظرم فیلم گرگ بازی و بمب؛ یک عاشقانه فیلمهایی بودند که حاضرم چندین و چند بار دیگر هم برای دینشان به سینما بروم. البته که فیلم بمب؛ یک عاشقانه نمره بالاتری خواهد گرفت ولی گرگ بازی هم فیلم خوبی بود و با معیارهای من سازگار. از چند سال قبل تصمیم گرفتم که هر فیلم طنزی که بر روی پرده سینما بود و آمار فروش بالایی هم داشت را در سینما نبینم و جدا هم ازین تصمیم بسیار خوشنودم. تصمیمی که چند ماه است گرفته ام؛ آن هم بعد از دیدن فیلم مغزهای کوچک زنگ زده، این است که دور فیلمهای اجتماعی را هم فعلا خط بکشم. فکر میکنم از واقعیتهای تلخ جامعه ام خبر دارم و دیدن چندین باره چنین فیلمهایی جز حالت تهوع برای من عایدی ندارند. تکرار مداوم مسائلی چون خیانت هم جز اعصاب خوردی و بدبینی چیزی برای من نداشته است. پس چرا؟ واقعا چرا باید با دیدن فیلمهایی با چنین محتوایی، به روح و روان خودم چنگ بزنم؟
در حال حاضر علاقمند به دیدن فیلمهایی هستم که لحظه ای مرا از زندگی روزمره دور کنند و لحظه ای بعد با حسی فوق العاده از صندلی سینما جدا کنند. فیلم بمب را از دست ندهید، قول میدهم که حالتان از دیدن این فیلم خوب شود.