شهر من گم شده است

پشت دریا شهری است، قایقی باید ساخت

شهر من گم شده است

پشت دریا شهری است، قایقی باید ساخت

درباره بلاگ
شهر من گم شده است

توی این عصری که مردم با وجود فضاهای مجازی و دسترسی همه به اونها احساس عکاس بودن، نویسنده بودن و روشنفکر بودن دارن، دست به قلم بردن من نه تنها چیزی رو از این دنیا کم نمی‌کنه بل کم زیاد هم کرد!
.
.
.
اینجا حکم خط خطی‌های یک دختر بچه سه، چهار ساله را دارد؛ شاید هم روزی ونگوکی، پیکاسویی، چیزی از آب درآمد.

آخرین مطالب

۲ مطلب در فروردين ۱۳۹۹ ثبت شده است

۲۷ فروردين ۹۹ ، ۰۱:۵۱

به همین راحتی همه چیز خراب میشه...

صبح که از خواب بیدار میشوی، با خودت خیال میکنی که امروز هم یک روز معمولی مانند دیروز و روزهای قبلترش است. در حال مهیاکردن اسباب ناهار ظهر هستی و سبزیها روی اجاق در حال سرخ شدن هستند. سبزیها نیاز به روغن دارند، مانند همیشه دسته روغن را میگیری تا مقداری روغن داخل ماهیتابه بریزی که بوممم... در کسری از ثانیه روغن ولو شده است کف آشپزخانه و  تنها دسته روغن در دستت مانده است. افتضاحی به بار آمده است دیدنی، قطرات روغن در تمام محیط آشپزخانه قابل مشاهده هستند. خیلی سریع روغن را از روی فرش برمیداری. برای اینکه همه چیز مانند روز اول شود، به ساعتها زمان نیاز داری.

خواستم بگویم در ارتباطات دوستانه هم گاهی از این اتفاقات پیش می آید، زمانی که اصلا برایت قابل پیش بینی نیست، سخنی و یا رفتاری از تو یا دیگری سرمیزند که ارتباط را تیره و تار میکند و از بین بردن این لکه به مدتها زمان نیاز دارد و گاهی اصلا امکان از بین بردن آن وجود ندارد.

باید بیشتر مواظب ظرف روغنمان باشیم... 

۲۱ فروردين ۹۹ ، ۱۵:۱۷

منزل پدریم

در خانه ما، یعنی منزل پدرم همیشه سهمی برای گربه ها و گنجشکها در نظر گرفته میشود؛ پدر و مادرم چیزهایی که هنگام پاک کردن گوشت دورریختنی است یا استخوانهای باقیمانده از غذا و اندک برنج مانده از غذا را داخل زباله ها نمیریزند بلکه در باغچه روبروی خانه میگذارند تا حیوانات و پرندگان گرسنه نمانند. البته که اصولا هیچ غذایی در منزلشان نمی ماند و سعی پدر و مادرم این است که به قول خودشان اسراف نکنند. این مراقبتشان را خیلی دوست دارم و برایم ارزشمند است. من هم علاقمندم که مانند آنها در زندگی مشترکم به این موارد توجه کنم اما متاسفانه تاکنون در منزل خودمان چندان موفق نبوده ام.